جدول جو
جدول جو

معنی نسق دهی - جستجوی لغت در جدول جو

نسق دهی
تنسیق، سازماندهی، سیاستگزاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دِ)
کنایه از امداد و اعانت و یحتمل که اشارت به آن رسم باشد که چون امری عجیب یا غریب از شخص صادر شود آن شخص را حریف وی دست خود بر دست وی میزند و اظهار خوشی می نماید. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
بذل و بخشش. بخشنده و دست و دلباز بودن. به اطرافیان و زیردستان مدد رساندن و با بذل و بخشش معاش ایشان را تأمین کردن. نان رسانی:
کرامت جوانمردی و نان دهی است
مقالات بیهوده فرماندهی است.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نان دهی
تصویر نان دهی
دادن نان، بخشندگی سخاوت
فرهنگ لغت هوشیار
در زمان صفویان ساز ور سامانده سامانگر، در زمان غاجاریان دژخیم شکنجه گر نظم دهنده ناظم، افرادفوجی نظامی که مامورایجادنظم ونسق درحوزه هابودندوغالباپیشاپیش سپاه حرکت میکردندوجامه سرخ می پوشیدند (صفویه)، فراش مامورتنبیه وسیاست میرغضب (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسق چی
تصویر نسق چی
نظم دهنده، ناظم
فرهنگ فارسی معین